اعدام
[اَ] (ع اِ) جِ عَدَم. نیستیها. نیستها. نابودیها. نابودها. (فرهنگ فارسی معین). جِ عدم. (یادداشت بخط مؤلف):
لا میز فی الاعدام من حیث العدم.
حاج ملاهادی سبزواری.
لا میز فی الاعدام من حیث العدم.
حاج ملاهادی سبزواری.