اعجوبه
[اُ بَ] (ع، اِ) کار شگفت و شگفت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عجیب و آنچه مردم را در تعجب اندازد نه بغیر همزه [ یعنی عجوبه ] . (از مزیل الاغلاط از غیاث اللغات و آنندراج). کار عجیب. (مؤید الفضلاء). اسم است مر چیزی را که شگفت آور باشد. (از اقرب الموارد). شگفت آور. شگفت انگیز (شخص یا شی ء). (فرهنگ فارسی معین). اُفکوهَه. سخت شگفت. کاری عجب. جَریحَه. (یادداشت بخط مؤلف). عَجیبَه. (اقرب الموارد). عجیبه مانند آن است در هر دو معنی. (منتهی الارب). بابیّه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هر چیزی عجیب که مردم را در شگفت اندازد. (ناظم الاطباء). || نوباوه. (مؤید الفضلاء). || شگفتی. (مهذب الاسماء نسخهء خطی). شگفتی کار. عُجاب. (یادداشت بخط مؤلف). ج، اعاجیب. (از اقرب الموارد) :
ز جد گرچه هزار اعجوبه سازی
نخندد طبع کودک جز ببازی.جامی.
- اعجوبهء دهر؛ نابغهء زمان.
- اعجوبهء دهور؛ نابغهء اعصار.
ز جد گرچه هزار اعجوبه سازی
نخندد طبع کودک جز ببازی.جامی.
- اعجوبهء دهر؛ نابغهء زمان.
- اعجوبهء دهور؛ نابغهء اعصار.