اطباء
[اِطْ طِ] (ع مص)(1) خواندن کسی را بسوی چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). کسی را خواندن. (از اقرب الموارد). || اطباء قوم کسی را؛ دوست گرفتن وی را و قبول کردن و برگزیدن برای ذات خود. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). مصادقت کردن و دوستی کردن قوم با کسی و کشتن وی را. (از اقرب الموارد). اختلاف منتهی الارب و دو لغتنامهء دیگری که بعین از آن لغات را اقتباس می کنند یعنی آنندراج و ناظم الاطباء با اقرب الموارد در قسمت دوم معنی اخیر کلمه از خواندن فعل «قبلوه» پدید آمده که در برخی از متنها «قبلوه» و در برخی دیگر «قتلوه» است. صاحب لسان العرب آرد: گویند: اطبی بنوفلان فلاناً؛ اذا خالّوه و قبلوه، ابن برّی گفت: صواب آن خالّوه ثم قتلوه است.
(1) - واوی و یایی است.
(1) - واوی و یایی است.