ابراق

معنی ابراق
[اِ] (ع مص) برق افتادن بر کسی. رسیدن برق کسی را. زدن برق کسی را. || برداشتن ناقه دم خود را در اثر آبستنی. || ترسانیدن مردم. بیم کردن. توعید کردن. تهدید کردن. (زوزنی). || ریختن آب بر روغن زیت. || تندر و درخش آوردن آسمان. || برق افتادن. برق زدن. رعد و برق نمودن هوا. || گشادن زن روی خویش را. || درفشانیدن شمشیر را. || برانگیختن شکار را. || برآراستن زن خویشتن را. || برگ آوردن درخت. || ترک کردن کاری را. || قربان کردن گوسفند سیاه و سفید. || آبستنی نمودن ناقه بی آبستنی.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.