اشنه
[اُ نَ / نِ] (اِ)(1) بمعنی اشنان است که بدان رخت و جامه شویند. (برهان) (آنندراج). اشنان. (سروری) (شلیمر) (شعوری). گیاهیست خوشبو که بعد خوردن طعام بدان دست شویند تا چربش ببرد. (مؤیدالفضلا). عطر ابیض کأنه مقشور من عرق. (اقرب الموارد). رجوع به اشنان شود. || خار و خاشاکی که روی آب باشد. (شعوری ج 1 ص 149).
.
(فرانسوی)
(1) - Soude commane
.
(فرانسوی)
(1) - Soude commane