ابراء
[اِ] (ع مص) اِبرا. بیزار کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). || به کردن از بیماری. (تاج المصادر بیهقی). از بیماری رهانیدن. بیمار را به کردن. درست کردن. شفا بخشودن. خوب کردن. آسانی بخشیدن :چون عیسی علیه السلام ابراء اکمه و ابرص کرد... (تفسیر ابوالفتوح رازی). || رها کردن مطلقاً. || از بیماری به شدن. از بیماری خوش شدن.
- ابراء از دَین؛ بیزار کردن از وام. (زمخشری). بیزار کردن از عیب و وام و مانند آن. بری کردن از...
- ابراء از دَین؛ بیزار کردن از وام. (زمخشری). بیزار کردن از عیب و وام و مانند آن. بری کردن از...