اشکفه
[اِ کُ فَ / فِ] (اِ) بهار و شکوفهء درخت. (برهان) (آنندراج). اشکوفه. (فرهنگ ضیاء). رجوع به شعوری ج 1 ص 149 شود. زهر. شکوفهء درخت. (ناظم الاطباء). || قی و استفراغ. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). غثیان. منش گردا. هراش.