یونجه
[یُنْ جَ / جِ] (اِ)(1) ینجه. اسفست. اسپست. آسپست. رطبه. قت. فصفصه. برسیم. گیاهی تر و سبز که تخم آن را می کارند و برای تعلیف اغنام و احشام به کار می رود. (یادداشت مؤلف). یونچقه. گیاهی که اسبان را فربه کند. (فرهنگ رشیدی). اسپست. فسفسه. (برهان). این لغت که در این چند قرن اخیر در زبان فارسی راه یافته در ترکی جغتایی «یونوچکه» و در عثمانی «یوندزه» خوانده شده و به معنی تره و علف سبز گرفته شده است. در این زبانها هم این لغت قدیم نیست. برخی نوشته اند کلمهء ترکی «یونجه» از «یونت» که به معنی «اسب» است ترکیب یافته (یونت در ترکی جغتایی و عثمانی به معنی اسب و مادیان است) و معلوم نیست این وجه اشتقاق صحیح باشد. (هرمزدنامه نگارش پورداود ص3). یونجه گیاهی است پایا از تیرهء پروانه واران(2) و از دستهء شبدرها که برگهایش دارای تقسیمات سه تایی می باشند. گلهایش غالباً بنفش رنگ و کوچک و گاهی زردرنگ است و گل آذینش خوشه ای است. معمولاً یونجه بین 4 تا 10 سال در زمینی که کشت می شود می ماند و هر دفعه آن را درو کنند مجدداً رشد می کند و به طور معمول هر سال 4 تا 5 مرتبه می شود آن را درو کرد. اسپست. سبست. سبیس. اسپیستا. برسیم حجازی. قضب. ینجه. یونجهء معمولی.
- زکام یونجه؛(3) در اصطلاح پزشکی، گونه ای زکام که دراثر حساسیت نسبت به گردهء گیاهان مختلف (خصوصاً گیاهان تیرهء گندمیان و یا پروانه واران و غیره) ایجاد می شود و در حقیقت یک نوع زکام دراثر حساسیت است. زکام علوفه. زکام براثر حساسیت.
- یونجهء باغی؛ اسم رطبه است. (تحفهء حکیم مؤمن).
- یونجهء رازکی؛(4) گونه ای یونجه که دوساله است و ساقه اش روی زمین می خوابد و در اراضی رسی خوب می روید. این گونه یونجه پیش رس است و زودتر از اقسام دیگر یونجه رشد می کند و گلهایش زردرنگ و خیلی کوچکند و گل آذینش سنبله ای است.
- یونجهء زرد؛(5) یکی از گونه های یونجه که دارای گلهای زرد لیمویی است.
- یونجهء شنی؛(6) گونه ای از یونجه که دورگه است و از آمیزش دو گونه یونجهء زرد و یونجهء معمولی حاصل شده است. گلهایش ممکن است زرد یا سبز روشن و یا بنفش باشند و چنانکه از اسمش پیداست در اراضی شنی کشت می شود و 3 تا 6 سال می ماند و در زمینهای خوب می تواند سالی دو بار محصول بدهد ولی معمولاً بیش از یک بار در سال قابل درو نیست.
- یونجهء صحرایی؛ اسم ترکی و فارسی فصفصه است. (تحفهء حکیم مؤمن). رجوع به فصفصه شود.
- یونجهء وحشی؛(7) یکی از گونه های خودروی یونجه که در مراتع می روید. عشب. نفل. مداد.
(1) - Luzerne.
(2) - Papilionacees.
(3) - Rhume des foins.
(4) - Luzerne lupuline.
(5) - Luzerne jaune.
(6) - Medicago media.
(7) - Medicago ciliaris.
- زکام یونجه؛(3) در اصطلاح پزشکی، گونه ای زکام که دراثر حساسیت نسبت به گردهء گیاهان مختلف (خصوصاً گیاهان تیرهء گندمیان و یا پروانه واران و غیره) ایجاد می شود و در حقیقت یک نوع زکام دراثر حساسیت است. زکام علوفه. زکام براثر حساسیت.
- یونجهء باغی؛ اسم رطبه است. (تحفهء حکیم مؤمن).
- یونجهء رازکی؛(4) گونه ای یونجه که دوساله است و ساقه اش روی زمین می خوابد و در اراضی رسی خوب می روید. این گونه یونجه پیش رس است و زودتر از اقسام دیگر یونجه رشد می کند و گلهایش زردرنگ و خیلی کوچکند و گل آذینش سنبله ای است.
- یونجهء زرد؛(5) یکی از گونه های یونجه که دارای گلهای زرد لیمویی است.
- یونجهء شنی؛(6) گونه ای از یونجه که دورگه است و از آمیزش دو گونه یونجهء زرد و یونجهء معمولی حاصل شده است. گلهایش ممکن است زرد یا سبز روشن و یا بنفش باشند و چنانکه از اسمش پیداست در اراضی شنی کشت می شود و 3 تا 6 سال می ماند و در زمینهای خوب می تواند سالی دو بار محصول بدهد ولی معمولاً بیش از یک بار در سال قابل درو نیست.
- یونجهء صحرایی؛ اسم ترکی و فارسی فصفصه است. (تحفهء حکیم مؤمن). رجوع به فصفصه شود.
- یونجهء وحشی؛(7) یکی از گونه های خودروی یونجه که در مراتع می روید. عشب. نفل. مداد.
(1) - Luzerne.
(2) - Papilionacees.
(3) - Rhume des foins.
(4) - Luzerne lupuline.
(5) - Luzerne jaune.
(6) - Medicago media.
(7) - Medicago ciliaris.