یوشن
[یَ / یُو شَ] (اِ)(1) آبشن. آفشن. اوشن. آویشن. زعتر. سعتر. صعتر. اوریغانس. (یادداشت مؤلف). || تعبیری در تداول خانگی خاصه زنان، در مقام طنز ناآراستگی گیسو و زلف: یوشن هایت را عقب بزن؛ یعنی گیسوی افشانده بر رخ و درهم خود را از رخسار به یک سو ببر. || نوعی خار، و یوشن تپه، تلی به شمال شرقی تهران از این کلمه است که عامه آن را یوشان تپه گویند. (یادداشت مؤلف).
(1) - Origam.
(1) - Origam.
درگاه آسان پرداخت همصدا برای گرویتی فرمز
پرداخت آنلاین فرمهایتان را حرفهای کنید؛ با اتصال گرویتی فرمز به آسان پرداخت، تراکنشها ساده و امن خواهند بود.
مشاهده جزئیات محصول
