یوسه
[سَ / سِ] (اِ) ارهء درودگری. (از برهان). ارهء درودگران باشد. (فرهنگ اوبهی) (از لغت فرس اسدی). اره را گویند. (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج) :
به یوسه ببرند چوب سکند
که تا پای خونی(1) درآرد به بند.اسدی.
(1) - ن ل: خونین.
به یوسه ببرند چوب سکند
که تا پای خونی(1) درآرد به بند.اسدی.
(1) - ن ل: خونین.