یوسف
[سُ] (اِخ) خواجه یوسف خراسانی ابن خواجه رکن الدین. از اولاد شیخ ابوسعید بود. در کنعان نظم به پرورش یوسفان نکات طریقهء یعقوبی می پیمود. از اوست:
دل زارم که جا در زلف آن نامهربان دارد
گر از سودا پریشان حال باشد جای آن دارد.
(از صبح گلشن صص616-617) (از فرهنگ سخنوران).
دل زارم که جا در زلف آن نامهربان دارد
گر از سودا پریشان حال باشد جای آن دارد.
(از صبح گلشن صص616-617) (از فرهنگ سخنوران).