[بَ] (اِ مرکب) بندی که بر یوز نهند. بند یوز. (یادداشت مؤلف) : آهوان شوارد امانی را یوزبند حکم برنهاده. (مرزبان نامه). رجوع به یوز شود. || (نف مرکب) که یوز را ببندد. آنکه بند بر یوز زند. (یادداشت مؤلف).
ایران من
به امید روزی که هیچ شعری از جنگ نگوید.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.