یوخه
[خَ / خِ] (اِ) رسیدن به منتهای شهوت تمتع و هنگام تمتع. (از برهان) (از آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) :
گرچه بدم مرد زیر میره در آن حال
همچو زن غر شدم ز یوخهء رعنا.
سوزنی (از فرهنگ جهانگیری).
اما این کلمه دگرگون شدهء «ربوخه» است. در شعر سوزنی نیز «ربوخه» باید خواند. (یادداشت لغت نامه).
گرچه بدم مرد زیر میره در آن حال
همچو زن غر شدم ز یوخهء رعنا.
سوزنی (از فرهنگ جهانگیری).
اما این کلمه دگرگون شدهء «ربوخه» است. در شعر سوزنی نیز «ربوخه» باید خواند. (یادداشت لغت نامه).