یواقیت
[یَ] (ع اِ) جِ یاقوت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از المعرب جوالیقی ص356) : برگهای درختان پیروزه بود یا زمرد و بار آن یواقیت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص403). آن درهای ماه پیکر و یواقیت نارگون و... بریختند. (ترجمهء تاریخ یمینی ص275). و رجوع به یاقوت شود.