یواش
[یَ](1) (ترکی، ص، ق) آهسته و هموار. (آنندراج). آهسته و به ملایمت و نرمی. (ناظم الاطباء). نرم. خفی (کار و رفتار و گفتار). مقابل قایم. آهسته در رفتار. به مهل. آرام. همس. (یادداشت مؤلف).
- یواش یواش؛ آهسته آهسته. به آهستگی. همساً. به همس. (یادداشت مؤلف).
- امثال: یواش برو یواش برو که گربه شاخت نزنه.
|| به تدریج. کم کم. به رفق. به مرور. رفته رفته. (یادداشت مؤلف). || مخفیانه. در خفا. به نهانی. پنهانی. (یادداشت مؤلف). || (اِ) اسب کوتل و اسب نرم رفتار و ریاضت داده که لایق سواری بزرگان باشد. (آنندراج).
(1) - در آنندراج به ضم یاء آمده ولی نادرست است.
- یواش یواش؛ آهسته آهسته. به آهستگی. همساً. به همس. (یادداشت مؤلف).
- امثال: یواش برو یواش برو که گربه شاخت نزنه.
|| به تدریج. کم کم. به رفق. به مرور. رفته رفته. (یادداشت مؤلف). || مخفیانه. در خفا. به نهانی. پنهانی. (یادداشت مؤلف). || (اِ) اسب کوتل و اسب نرم رفتار و ریاضت داده که لایق سواری بزرگان باشد. (آنندراج).
(1) - در آنندراج به ضم یاء آمده ولی نادرست است.