یمک
[یَ مَ] (اِخ) نام ملک پادشاه (یمک) را گویند و آن ملک به حسن معروف است. (از رشیدی). || نام شهری و ولایتی است حسن خیز. (از ناظم الاطباء) (برهان) (از آنندراج) :
مفکن به غمزه بر دل مجروح من نمک
وز من به قبله سر مکش ای قبلهء یمک.
(منسوب به سوزنی).
ساحتت از شاعران پر اخطل و فضل و جریر
مجلست از ساقیان پر اخطی و آی و یمک.
انوری.
مفکن به غمزه بر دل مجروح من نمک
وز من به قبله سر مکش ای قبلهء یمک.
(منسوب به سوزنی).
ساحتت از شاعران پر اخطل و فضل و جریر
مجلست از ساقیان پر اخطی و آی و یمک.
انوری.