یلمان
[یَ] (اِ) ضرب شمشیر. (ناظم الاطباء). خواباندن تیغ. (آنندراج) :
سینهء ماهی و پشت گاو درهم داشت راه
تیغ را تا دست او ایما به یلمان کرده بود.
ملاوحشی (از آنندراج).
ز گرد سپاهم فلک در نقاب
ز یلمان تیغم یلان در حساب.
حاجی محمدجان قدسی (از آنندراج).
سینهء ماهی و پشت گاو درهم داشت راه
تیغ را تا دست او ایما به یلمان کرده بود.
ملاوحشی (از آنندراج).
ز گرد سپاهم فلک در نقاب
ز یلمان تیغم یلان در حساب.
حاجی محمدجان قدسی (از آنندراج).