یک کاسه

معنی یک کاسه
[یَ / یِ سَ / سِ] (ص مرکب)مجموع. یکی. (یادداشت مؤلف). یک قلم.
- یک کاسه کردن؛ یکی کردن. یک جا جمع کردن. کنایه از با هم پیوستن و به هم آمیختن. (آنندراج) :
همین است پیغام گلهای رعنا
که یک کاسه کن نوبهار و خزان را.
صائب (از آنندراج).
از وقت تنگ چون گل رعنا در این چمن
یک کاسه کرده ایم بهار و خزان خویش.
صائب (از آنندراج).
نگذاشته ست حسن تو چیزی برای گل
یک کاسه کرده است چو می آب و رنگ را.
شفیع اثر (از آنندراج).
|| (ق مرکب) به قدر یک کاسه. به اندازهء یک کاسه. محتوای کاسه ای.
-امثال: یک کاسه کاچی صد تا سرناچی.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.