یک قبا
[یَ / یِ قَ] (ص مرکب) یک لاقبا. درویش. فقیر. (یادداشت مؤلف). که فقط یک قبا بر تن دارد :
به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم
که حمله بر من درویش یک قبا آورد.
حافظ.
و رجوع به یک لاقبا شود.
به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم
که حمله بر من درویش یک قبا آورد.
حافظ.
و رجوع به یک لاقبا شود.