یکشنبه
[یَ / یِ شَمْ بَ / بِ] (اِ مرکب) نام روز دویم از ایام هفته. (ناظم الاطباء). ترجمهء یوم الاحد است. (آنندراج). احد. (منتهی الارب). یکشنبد. روز دوم از روزهای هفته و آن پس از شنبه و پیش از دوشنبه است :
اگر توانی یکشنبه را صبوحی کن
کجا صبوحی نیکو بود به یکشنبد.
منوچهری.
یکشنبه است و دارد نسبت به آفتاب
بر روی آفتاب به من ده شراب ناب.
مسعودسعد.
روز یکشنبه آن چراغ جهان
زیر زر شد چو آفتاب نهان.نظامی.
- یکشنبهء بزرگ؛ عید فصح. (یادداشت مؤلف) : روز فصح ترسایان و مسلمانان، و آن روز یکشنبهء بزرگ باشد از آنجا بیرون آیند به صحن کنیسه. (مجمل التواریخ والقصص). و رجوع به فصح شود.
- یکشنبهء نو؛ نخستین یکشنبهء روزه گشادن است پس از روزهء بزرگ ترسایان که هفت هفته دارند. آغاز روزه از دوشنبه کنند و آخرش روز شنبه باشد و این یکشنبه روزه بگشایند و اندر این یکشنبه آلتها و افزارها و جامه ها نو کنند و بجکها و معاملتها از وی بشمرند. رجوع به التفهیم صص248-250 شود.
|| (اصطلاح نجوم) در علم احکام نجوم رب آن شمس است. و آن متعلق به آفتاب است. (یادداشت مؤلف).
اگر توانی یکشنبه را صبوحی کن
کجا صبوحی نیکو بود به یکشنبد.
منوچهری.
یکشنبه است و دارد نسبت به آفتاب
بر روی آفتاب به من ده شراب ناب.
مسعودسعد.
روز یکشنبه آن چراغ جهان
زیر زر شد چو آفتاب نهان.نظامی.
- یکشنبهء بزرگ؛ عید فصح. (یادداشت مؤلف) : روز فصح ترسایان و مسلمانان، و آن روز یکشنبهء بزرگ باشد از آنجا بیرون آیند به صحن کنیسه. (مجمل التواریخ والقصص). و رجوع به فصح شود.
- یکشنبهء نو؛ نخستین یکشنبهء روزه گشادن است پس از روزهء بزرگ ترسایان که هفت هفته دارند. آغاز روزه از دوشنبه کنند و آخرش روز شنبه باشد و این یکشنبه روزه بگشایند و اندر این یکشنبه آلتها و افزارها و جامه ها نو کنند و بجکها و معاملتها از وی بشمرند. رجوع به التفهیم صص248-250 شود.
|| (اصطلاح نجوم) در علم احکام نجوم رب آن شمس است. و آن متعلق به آفتاب است. (یادداشت مؤلف).