یکسری
[یَ / یِ سَ] (ق مرکب) کاملاً. تماماً. (یادداشت مؤلف). یکسر. یکسره :
گرم نزد سالار توران بری
بخوانم بر او داستان یکسری.فردوسی.
کاشکی آن ننگ بودی یکسری
تا نرفتی بر وی آن بد داوری.مولوی.
و رجوع به یکسره شود.
گرم نزد سالار توران بری
بخوانم بر او داستان یکسری.فردوسی.
کاشکی آن ننگ بودی یکسری
تا نرفتی بر وی آن بد داوری.مولوی.
و رجوع به یکسره شود.