یک رکیبی
[یَ / یِ رِ] (حامص مرکب)ممالهء یک رکابی. کنایه از پای فشاری و ثبات قدم است. (یادداشت مؤلف). کنایه از مستعد کاری شدن بود. (انجمن آرا) :
کز این بیش بر دلفریبی مباش
به ناراستی یک رکیبی مباش.نظامی.
|| (ص نسبی، اِ مرکب) رفیق و همدم. (ناظم الاطباء).
کز این بیش بر دلفریبی مباش
به ناراستی یک رکیبی مباش.نظامی.
|| (ص نسبی، اِ مرکب) رفیق و همدم. (ناظم الاطباء).