اشرار
[اِ] (ع مص) به بدی منسوب کردن کسی را. (منتهی الارب). نسبت کردن با شر. (تاج المصادر بیهقی). نسبت کردن کسی را به شر. || پیدا کردن. (منتهی الارب). آشکارا کردن. (تاج المصادر بیهقی): و حتی اُشِرَّت بالاکُفّ المصاحف؛ ای نُشرت و اُظهرت. (اقرب الموارد). || به آفتاب نهادن چیزی را تا خشک شود. (منتهی الارب). به آفتاب نهادن گوشت یا کشک یا جامه را تا خشک شود. (از اقرب الموارد). || راندن و طرد کردن خاندان و قبیلهء کسی، وی را. (از اقرب الموارد).