یکران

معنی یکران
[یَ / یِ](1) (ص مرکب، اِ مرکب)اسب اصیل و خوب سرآمد را گویند. (از فرهنگ جهانگیری) (برهان) :
مبارز را سر و تن پیش خسرو
چو بگراید عنان خنگ یکران
یکی خوی گردد اندر زیر خوده
یکی خف گردد اندر زیر خفتان.عنصری.
شهباز به حسرت رسید هین
یکران مرا برنهید زین.ابوالفرج.
یکران بادپای تو چون آب خوش رو است
رخش تناور تو چو گردون تکاور است.
شرف الدین شفروه.
پیش یکران ضمیرش عقل را
داغ بر رخ کش به لالایی فرست.خاقانی.
گیسوی حوا شناس پرچم منجوق او
عطسهء آدم شناس شیههء یکران او.خاقانی.
باز مریخ ز مهر افکندی
ساخت زر بر تن یکران اسد.خاقانی.
عنان یکران در جولان این میدان سست گذاشته آید کار از دست تدارک درگذرد. (سندبادنامه ص216). یکران جست وجویی در جولان آورده. (سندبادنامه ص216). عنان یکران عبارت دراز کشیده. (سندبادنامه ص61).
وز آنجا نیز یکران راند یکسر
به قسطنطینیه شد سوی قیصر.نظامی.
کرد بر گور مرکب انگیزی
داد یکران تند را تیزی.نظامی.
نشسته آب ز رشک لطافتت بر خاک
چنانکه باد بر آتش ز نعل آن یکران.
کمال الدین اسماعیل (از فرهنگ جهانگیری).
چه خوش گفت بهرام صحرانشین
چو یکران توسن زدش بر زمین.سعدی.
سم یکران سلطان را در این میدان کسی بیند
که پیشانی کند چون میخ و همچون نعل خم گردد.
سعدی.
از برای سم یکرانش به هر سی روز چرخ
از مه نو نقل و مسمار از ثریا ساخته.
مبارکشاه غزنوی (از صحاح الفرس).
اگر از لشکر فتحت بخیزد گرد در هیجا
و گر از سُمّ یکرانت بیفتد نعل در میدان
کند در چشم چون سرمه جلالت گرد آن لشکر
کند در گوش چون حلقه سعادت نعل آن یکران.
فرزدق (از فرهنگ جهانگیری).
عنان یکران انعطاف داد و به یک ساعت کار قوشتمور را به موجب دلخواه ساختند. (حبیب السیر ج2 جزو4 ص431). تا ولایات اسفراین عنان یکران بازنکشید. (حبیب السیر ج3 جزو3 ص217). به نفس نفیس عنان یکران به طرف سرخس انعطاف داد. (حبیب السیر ج3 ص318).
باد سر دشمنان در سم یکران تو
از خم چوگان تو گوی صفت لطمه خور.
هاتف.
|| لونی است میان زرد و بور از رنگ ستور. (از فرهنگ اسدی). بعضی گویند رنگی است میان زرد و سرخ مر اسب را و هر اسبی که به این رنگ باشد یکران خوانند. (برهان). لون اسب است میان زرد و بور. (صحاح الفرس). || بعضی [ اسب ] به رنگ اشقر گفته اند به شرطی که یال و دمش سفید باشد و اگر چنین نباشد بور گویند. (برهان). اسب اشقر که یال و دمش سفید باشد. (ناظم الاطباء). || اسبی را گفته اند که به هنگام رفتن یک پای پس را تنگ تر نهد از پای دیگر یعنی کوتاه تر گذارد. (برهان). اسبی که در رفتن یک پای را کوتاه تر از پای دیگر گذارد. (ناظم الاطباء). || مطلق اسب بی ملاحظهء رنگ. (آنندراج) (انجمن آرا).
(1) - در برهان قاطع این کلمه بر وزن مکران یعنی به ضم اول ضبط شده است.

درگاه سپهر پی برای ووکامرس

راهکاری امن برای پرداخت آنلاین سفارشات در ووکامرس؛ با سپهر پی تراکنش‌ها را سریع و بدون دردسر انجام دهید.

مشاهده جزئیات محصول

اشتراک‌گذاری:

با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.