یکتن

معنی یکتن
[یَ / یِ تَ] (ضمیر مبهم مرکب)یک تن. تنی واحد. فردی واحد. یک کس. یک نفر :
نمایند یک تن در این رزمگاه
نخواهم که مانند افغان سپاه.فردوسی.
گنه یک تن ویرانی یک شهر بود
این من از خواجه شنیدستم در مجلس شاه.
فرخی.
|| (ص مرکب) متحد. متفق. یک زبان. یک دل :
سپاه تو با لشکر دشمنند
ابا او همه یکدل و یکتنند.فردوسی.
همه شهر ایران تو را دشمنند
به پیکار تو یکدل و یکتنند.فردوسی.
سواران که در میمنه با منند
همه جنگ را یکدل و یکتنند.فردوسی.
|| (ق مرکب) یک تنه :
تو گفتی ز مستی کنون خاستست
که این جنگ را یک تن آراستست.فردوسی.
و رجوع به یک تنه شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.