یک بدو
[یَ / یِ بِ دُ] (ق مرکب) کلمه ای است که افادهء معنی به یک ناگاه و ناگهان و غافل می کند. (برهان) (آنندراج). یک دفعه. یک بارگی. بی خبر. ناگاه. (ناظم الاطباء). در تداول عوام به معنی ناگهان و بی مقدمه است و در قدیم این را یکایک و یک به یک می گفته اند. (یادداشت مؤلف). رجوع به یکایک و یک به یک شود. || (اِ مرکب) مکابره.
- یک بدو کردن؛ به درازا کشاندن سخن و طول دادن تا به جدال لفظی کشد. ستیز کردن و جواب حرف کسی را دادن.
- یک بدو کردن؛ به درازا کشاندن سخن و طول دادن تا به جدال لفظی کشد. ستیز کردن و جواب حرف کسی را دادن.