یک اندام
[یَ / یِ اَ] (ص مرکب)سروته یکی. که همه تن او را قطر واحد باشد. سرابون. (یادداشت مؤلف) :
زین سرابونی یک اندامی درشتی پردلی
مغ کلاهی مغ رویی دیرآب و دورافشاره ای.
سوزنی.
زین سرابونی یک اندامی درشتی پردلی
مغ کلاهی مغ رویی دیرآب و دورافشاره ای.
سوزنی.