یعمله
[یَ مَ لَ] (ع ص) مؤنث یعمل. ج، یعملات. (منتهی الارب). ماده شتر برگزیدهء استوار بر کار. ج، یعملات. (ناظم الاطباء). شترمادهء قوی. (یادداشت مؤلف). آن شتر که کار را شاید. (مهذب الاسماء). || (اِخ) یعمله یا یوم یعمله؛ از روزهای عرب است. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).