یعقوب بیک
[یَ بَ / بِ] (اِخ) سلطان یعقوب ترکمانی، پسر اوزون حسن. سومین فرمانروای طایفهء آق قویونلو و پسر اوزون حسن بانی این سلسله بود. در زمان پدرش والی دیاربکر بود. پس از مرگ پدر از اطاعت برادرش سلطان خلیل سر پیچید و در حدود سلماس با او به جنگ پرداخت. سلطان خلیل از اسب بر زمین افتاد و مرد و یعقوب در تبریز بر تخت نشست و پس از دوازده سال سلطنت به سال 896 ه . ق. درگذشت. یعقوب بیک از ادبیات بی بهره نبود و گاهی شعر می گفت. (از قاموس الاعلام ترکی). محمد بن موسی ثالثی کتاب «شرح حکمه العین» را به نام او کرده است. (یادداشت مؤلف). یعقوب آق قویونلو پسر حسن پاشای ترکمان آق قویونلو (اوزون حسن) بود و پس از برادر خود سلطان خلیل به پادشاهی رسید و به سال 896 ه . ق. درگذشت. وی پادشاهی دانشمند و صاحب کمال بود و شعر می گفت. رباعی زیر از اوست:
دنیا که در آن ثبات کم می بینم
در هر فرحش هزار غم می بینم
چون کهنه رباطی است که از هر طرفش
راهی به بیابان عدم می بینم.
(از مجمع الفصحاء ج1 ص63).
و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود.
دنیا که در آن ثبات کم می بینم
در هر فرحش هزار غم می بینم
چون کهنه رباطی است که از هر طرفش
راهی به بیابان عدم می بینم.
(از مجمع الفصحاء ج1 ص63).
و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود.