یعضید
[یَ] (ع اِ) خندریلی. کاسنی تلخ. قسمی کاهو. طلخشوق. خس السلاطه. هندباء بری. کاسنی صحرایی. طرخشقوق. ترخجقوق. امیرون. سرالیه الحمار. تلخ کاهو. خندریل. گیاهی است خودرو و در طب به کار است و آن نوعی از هندباست با طعمی تلخ مایل به گسی و گلی زرد و برگهای کنگره دار. (یادداشت مؤلف). خندریل است. (اختیارات بدیعی). تره ای است که آن را طرخشقوق خوانند. (از منتهی الارب) (آنندراج). خندریلی است. (تحفهء حکیم مؤمن). کسنی تلخ. (دهار). و رجوع به خندریلی شود.