یرا
[یَ] (اِ) چین و شکنجی را گویند که در اندام آدمی و چیزهای دیگر بهم رسد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
- یرا گرفتن؛ درهم کشیده شدن و پژمرده شدن و کوتاه شدن و متقلص شدن و پرچین کردن و پرچین کرده شدن. (ناظم الاطباء). به مرض یرا مبتلا شدن. (یادداشت مؤلف). تکریش. تکعبش. (از منتهی الارب): اقوار؛ یرا گرفتن اندام. تشنن؛ یرا گرفتن و خشک شدن اندام بر استخوان از پیری. اقفعلال؛ یرا گرفتن دست. (از منتهی الارب).
- یرا گرفته؛ متقلص و درهم کشیده شده. (ناظم الاطباء): مُکْنَع؛ مرد درکشیده و یرا گرفته دست. (از منتهی الارب) (از یادداشت مؤلف). رجل مقفع الیدین؛ مرد ترنجیده و یرا گرفته دست(1). (از منتهی الارب).
(1) - آیا همان «یرا» یا «یارا»ی متداول در ترکی به معنی زخم و جراحت نیست؟ (یادداشت لغتنامه).
- یرا گرفتن؛ درهم کشیده شدن و پژمرده شدن و کوتاه شدن و متقلص شدن و پرچین کردن و پرچین کرده شدن. (ناظم الاطباء). به مرض یرا مبتلا شدن. (یادداشت مؤلف). تکریش. تکعبش. (از منتهی الارب): اقوار؛ یرا گرفتن اندام. تشنن؛ یرا گرفتن و خشک شدن اندام بر استخوان از پیری. اقفعلال؛ یرا گرفتن دست. (از منتهی الارب).
- یرا گرفته؛ متقلص و درهم کشیده شده. (ناظم الاطباء): مُکْنَع؛ مرد درکشیده و یرا گرفته دست. (از منتهی الارب) (از یادداشت مؤلف). رجل مقفع الیدین؛ مرد ترنجیده و یرا گرفته دست(1). (از منتهی الارب).
(1) - آیا همان «یرا» یا «یارا»ی متداول در ترکی به معنی زخم و جراحت نیست؟ (یادداشت لغتنامه).