یدین
[یَ دَ] (ع اِ) تثنیهء ید. (منتهی الارب) (یادداشت مؤلف). دو دست :
ای رسانیده به دولت فرق خود تا فرقدین
گسترانیده به جود و فضل در عالم یدین.
(منسوب به عباس «یا ابوالعباس» مروزی).
به دندان گزید از تغابن یدین
بماندش در او دیده چون فرقدین.
سعدی (بوستان).
- اول ذات یدین؛ پیش از هر چیز. پیش از هر کار. پیش از همه. (یادداشت مؤلف): لقیته اول ذات یدین؛ یعنی پیش از هر چیزی ملاقات کردم آن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
ای رسانیده به دولت فرق خود تا فرقدین
گسترانیده به جود و فضل در عالم یدین.
(منسوب به عباس «یا ابوالعباس» مروزی).
به دندان گزید از تغابن یدین
بماندش در او دیده چون فرقدین.
سعدی (بوستان).
- اول ذات یدین؛ پیش از هر چیز. پیش از هر کار. پیش از همه. (یادداشت مؤلف): لقیته اول ذات یدین؛ یعنی پیش از هر چیزی ملاقات کردم آن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول