یخ شکن
[یَ شِ کَ] (نف مرکب، اِ مرکب)آنکه یا آنچه یخ را بشکند. شکنندهء یخ. || نوعی چکش یا تیشهء با نوک تیز برای شکستن یخ. آلت یخ شکن چون کلند و چکش نوک تیز. (یادداشت مؤلف). || کشتی برای شکستن یخهای قطبی. ناو قطبی که یخهای قطبی را شکند و آن برای سفر به نواحی قطبی ساخته شده است. (یادداشت مؤلف). || نوعی زنجیر با دانه های خاص که بر چرخ اتومبیل قرار دهند. || نوعی لاستیک چرخ اتومبیل که در رویهء آن میخچه ها یا دگمه مانندهایی تعبیه کرده اند برای جلوگیری از لغزیدن چرخها در روی یخ و برف.