یخ دربهشت
[یَ دَ بِ هِ] (اِ مرکب) نوعی از حلوا باشد و بعضی گویند حلوای برنج است. (برهان). قسمی از حلوا. (ناظم الاطباء). نوعی از حلوا. (غیاث). نام حلوا است. (شرفنامهء منیری). غذایی که از نشاسته و شیر و قند پزند. ترحلوایی است که از نشاسته و قند پزند و به قسمتهای مساوی به صورت لوزی بریده در ظرفی نهند و بر سر سفره گذارند. (یادداشت مؤلف). نوعی از حلوا و بعضی گویند حلوای برنج(1) است. در هندوستان نوعی از حلواست که آن را در بهشت گویند و این ظاهراً غیر یخ دربهشت است. یخ تر بهشت. (آنندراج). قار حلواسی. (لغات دیوان بسحاق) : قبری در میان آن بقعه بود مانند سنگ مرمر چون نیک نگاه کردم از یخ دربهشت تراشیده بودند. (رسالهء خوابنامهء بسحاق ص151). رجوع به یخ تربهشت شود.
(1) - در آنندراج «ترنج» آمده و ظاهراً غلط چاپی است.
(1) - در آنندراج «ترنج» آمده و ظاهراً غلط چاپی است.