یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) سیدمحمد یحیی رضوی اباً حسینی، اماً ابوالعلایی، از مردم عظیم آباد است و در علوم رسمی و شعر و تاریخ مطلع. ابیات زیر از اشعاری است که خود برای صبح گلشن فرستاده است:
الله الله چه نازنین شده ای
دشمن جان بلای دین شده ای
در زمان و مکان نمی گنجی
در دل من چه سان مکین شده ای.
*
مسجد ارزانی به شیخ شهر ای یحیی مرا
هست محراب عبادت طاق ابروی کسی.
(از صبح گلشن صص612 - 613).
وی در سال 1293 ه . ق. زنده بوده است. (از فرهنگ سخنوران).
الله الله چه نازنین شده ای
دشمن جان بلای دین شده ای
در زمان و مکان نمی گنجی
در دل من چه سان مکین شده ای.
*
مسجد ارزانی به شیخ شهر ای یحیی مرا
هست محراب عبادت طاق ابروی کسی.
(از صبح گلشن صص612 - 613).
وی در سال 1293 ه . ق. زنده بوده است. (از فرهنگ سخنوران).