یتیم خانه
[یَ نَ / نِ] (اِ مرکب) جای پرورش یتیمان. دارالایتام. پرورشگاه. || جای باش دزدان و عیاران. ناظم الاطباء). مأوای دزدان و عیاران. (آنندراج) :
بتان شدند ز عیارپیشگی رامم
یتیم خانهء من چون صدف پر از گهر است(1).
سعید اشرف (از آنندراج).
طاقی به دلربایی در دلبری یگانه
هست از صدف گهر را گرچه یتیم خانه(2).
محسن تأثیر (از آنندراج).
(1) - یتیمخانه در این بیت موهم معنی طبع و خاطر نیز هست.
(2) - به معنی جای دُر و خانهء مروارید نیز ایهام دارد.
بتان شدند ز عیارپیشگی رامم
یتیم خانهء من چون صدف پر از گهر است(1).
سعید اشرف (از آنندراج).
طاقی به دلربایی در دلبری یگانه
هست از صدف گهر را گرچه یتیم خانه(2).
محسن تأثیر (از آنندراج).
(1) - یتیمخانه در این بیت موهم معنی طبع و خاطر نیز هست.
(2) - به معنی جای دُر و خانهء مروارید نیز ایهام دارد.