یپنلو
[یَ پَ] (ترکی، اِ) مقامی که از هر شهر و ده اسباب و غله و غیره برای فروختن بدانجا آرند، به هندی آن را مندی و گنج گویند. (لطائف از آنندراج). موضعی که امتعه و اقمشه از هر شهری بدانجا آرند. (یادداشت مؤلف) :
شد یپنلو مرو را دارالرباح
وان دگر را از غمی دارالجناح
بحر جان افزای و بحر پرحرج
در میان هر دو بحر این لب مرج
چون یپنلو در میان شهرها
از نواحی آمد آنجا بهرها.مولوی(1).
زان یپنلو هرکه بازرگان تر است
بر سر و بر قلبها دیده ور است.مولوی.
|| متاع و کالا. (جهانگیری). متاع. (رشیدی) (آنندراج). || قافله. (رشیدی) (جهانگیری) (آنندراج). کاروان قافله. || سوداگری و تجارت. (ناظم الاطباء).
(1) - در جهانگیری این ابیات برای معنی «متاع و کالا» شاهد آمده است.
شد یپنلو مرو را دارالرباح
وان دگر را از غمی دارالجناح
بحر جان افزای و بحر پرحرج
در میان هر دو بحر این لب مرج
چون یپنلو در میان شهرها
از نواحی آمد آنجا بهرها.مولوی(1).
زان یپنلو هرکه بازرگان تر است
بر سر و بر قلبها دیده ور است.مولوی.
|| متاع و کالا. (جهانگیری). متاع. (رشیدی) (آنندراج). || قافله. (رشیدی) (جهانگیری) (آنندراج). کاروان قافله. || سوداگری و تجارت. (ناظم الاطباء).
(1) - در جهانگیری این ابیات برای معنی «متاع و کالا» شاهد آمده است.