یأس
[یَءْسْ] (ع مص)(1) نومید گردیدن و بریدن امید را. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نومید شدن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامه جرجانی). امید داشتن و بریدن امید را. (از شرح قاموس): لاییأس من روح الله. || دانستن و ظاهر شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). عِلم. (شرح قاموس) (اقرب الموارد)(2): أ فلم ییئس الذین آمنوا. (قرآن 13/31)؛ یعنی آیا ندانستند ایشان که ایمان آوردند. (از ناظم الاطباء). || نازاینده گردیدن: یئست المرأه؛ نازاینده گردید آن زن. (از ناظم الاطباء).
(1) - از باب سمع و فتح و از باب حسب و ضرب شذوذاً. (ناظم الاطباء).
(2) - به این معنی از باب سمع است فقط. (از ناظم الاطباء).
(1) - از باب سمع و فتح و از باب حسب و ضرب شذوذاً. (ناظم الاطباء).
(2) - به این معنی از باب سمع است فقط. (از ناظم الاطباء).