یاسمن
[سَ مَ] (اِ)(1) درختچه ای از تیرهء زیتونیان(2) که دارای گونه های برافراشته و یا بالارونده است. گلهایش درشت و معطر و به رنگهای سفید یا زرد و یا قرمز میباشد. گلهایش گاهی منفرد و گاهی به صورت آرایش گرزن(3) در انتهای شاخه قرار می گیرند. در حدود صد گونه از این گیاه شناخته شده که غالباً از گلهای گونه های معطر آن در عطرسازی استفاده میکنند از شاخه بالنسبه جوان یاسمن سفید جهت ساختن پیپ استفاده میکنند. (بعلت معطر بودن چوب آن). یاسمین. یاسمون. ظیان. گل هاشم. سجلاط. سمن. یاس گلدانی. شرخات. و آن را یاسمین هم گویند گلیست خوشبو که زرد و کبود شود. بهندی آن را چنبلی نامند. مصلح آن کافور است و بدل آن نرجس و نسرین یا زنبق یا سوسن است. (الفاظ الادویه ص 286). چیچک. چنبیلی. جنبیلی. یاس. یاسمی :
یاسمن آمد به مجلس با بنفشه دست سود
حمله کردند و شکسته شد سپاه با درنگ.
منجیک.
یاسمن لعل پوش(4) سوسن گوهرفروش
بر زنخ پیلغوش نقطه زد و بشکلید.کسایی.
از ارغوان و یاسمن و خیری و سمن
از سرو نو رسیده و گلهای کامکار.فرخی.
نو بهار آمد و آورد گل و یاسمنا
باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا.
منوچهری.
بر یاسمن(5) عصابهء درّ مرصع است
بر ارغوان طویلهء یاقوت معدنی.منوچهری.
اشک تو چون زر که بگدازی و ریزی بر زریر
اشک من چون ریخته بر زر برگ یاسمن.
منوچهری.
معشوقگانت را گل و گلنار ویاسمن
از دست یاره بربود از گوش گوشوار.
منوچهری.
ثوب عتابی گشته سلب قوس قزح
سندس رومی گشته سلب یاسمنا.
منوچهری.
زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمی
تا کم شده ست آفت سرما ز گلستان.
منوچهری.
سندس رومی در یاسمنان پوشانند
خرمن مینا بر بید بنان افشانند.منوچهری.
تا بوی دهد یاسمن و چینی و سنبل
تا رنگ دهد دیبه رومی و الائی.منوچهری.
دین گرامی شد به دانا و به نادان خوار گشت
پیش نادان دین چو پیش گاو باشد یاسمن.
ناصرخسرو.
و مشمومات چون نیلوفر و نرگس و بنفشه و یاسمن سخت بسیار بود. (فارسنامهء ابن البلخی ص142).
رخش تو بر خاک چو بگشاد گام
دشت شود پر گل و پر یاسمن.مسعودسعد.
به گل یاسمن دوش پیغام داد
که از ابر خشنودم از باد شاد.معزی.
چشم کرم گریست خون گفت که یاس من نگر
زانکه خزان بخل را یاسمنم دریغ من.
خاقانی.
اول روز اندک است زیب و فر آفتاب
بعد گیا ظاهر است خیل گل و یاسمن.
خاقانی.
یاسمن تازه داشت مجمرهء عود سوز
شاخ که آن دید ساخت برگ تمام از نثار.
خاقانی.
سروبن چون به شصت سال رسید
یاسمن بر سر بنفشه دمید.نظامی.
بود در کنج باغ جایی دور
یاسمن خرمنی چو گنبد نور.نظامی.
قافله زن یاسمن و گل بهم
قافیه گو قمری و بلبل بهم.نظامی.
یاسمنی چند که بیدی کنند
دعوی هندو به سپیدی کنند.نظامی.
بنفشه زلف را چندان دهد تاب
که باشد یاسمن را دیده در خواب.نظامی.
اشکال بدایع همه در پردهء رشکند
زین شکل که از پرده برون یاسمن آورد.
عطار.
نطفهء سیمین در اندام زمین
شاهد گل گشت و طفل یاسمن.سعدی.
که دید رنگ بهاری به رنگ رخسارت
که رنگ گل ببرد تا به یاسمن چه رسد.
سعدی.
یکی به حکم نظر پای در گلستان نه
که پایمال کنی ارغوان و یاسمنش.سعدی.
خالیست بدان صفحهء سیمین بنا گوش
یا نقطه ای از غالیه بر یاسمن است آن.
سعدی.
لاله رویا گلت آمیخته با یاسمن است
می ندانم که رخت لاله و گل یا سمن است
بوی یاس من از آن سبزهء خط می آید
گل رویت مگر آورده خط یاسمن است.
سلمان (از شرفنامهء منیری).
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است.حافظ.
- یاسمن آفریقائی(6)؛ درختچه ای است از تیرهء روناسیان(7) که دارای برگهای متقابل است و مخصوص نواحی حارهء آفریقا و آسیا می باشد. در حدود چهل گونه از این گیاه شناخته شده است. گلهایش. سفید و زیباست و جام گل دارای شش گلبرگ. از میوهء این گیاه در رنگرزی استفاده می کنند و از آن رنگ قرمز و یا زرد میگیرند. جوز کوثل. گاردنیا. جردنیا. یاس آفریقایی.
- یاسمن بری(8)؛ گیاهی است از تیرهء آلاله که در حقیقت یکی از گونه های شقایق پیچ محسوب می شود. یاسمن البر. فل بهار. لبیدیون. ابریر. جوهی. جاهی. جنگلی. چنبیلی. نباتی است از خانوادهء سُلانه که آن را تاج ریزی پیچ نیز مینامند و شاخه های کوچک آن را که لااقل یکسال از عمر آن گذشته باشد بکار میبرند این شاخ ها را موقعی که برگهای نبات میریزد چیده و بقطعات کوچک تقسیم میکنند ساقهء یاسمن بری اول دارای بوئی نامطبوع و طعمی تلخ است ولی بتدریج بوی آن از بین رفته و طعم آن شیرین میشود جوشانیدهء آن مصفی خون و مدر و معرق است ولی خاصیت تخدیرکنندهء آن بسیار کمتر، از بلادن و تاتوره و بیخ است. (کتاب درمانشناسی ج1). ظیان به فارسی یاسمن بری است و یاس سفید عبارت از آن است و به لغت اندلس برید فوقه به معنی عشبه النار و به بربری ابریر و به هندی جوهی و جاهی و جنگلی و چنبلی نامند و منبت آن بیابانها و بالای تلها و با علیق باشد و بر آن پیچیده و از آن جدا نباشد و گویند بوی آن رعاف آورد و قسم مغربی آن را عشبهء مغربیه نامند... نباتیست شبیه به لبلاب و از آن صلب تر و شاخه های آن در هم پیچیده و گل آن بسیار خوشبو و قسمی خاردار شبیه به خار گل سرخ و گل آن از یاسمین بستانی که چنبلی نامند بسیار کوچکتر و بیخ آن سیاه و قوت بیخ آن تا بیست سال باقی می ماند... و نوعی از آن باشد که برگهای آن باریک و شاخه های سرخ و گل آن مایل به سرخی است بسیار تند و تیز و بوی آن کریه و تند است و زبون و غیر مستعمل زیرا که محرق جلد زبان و خراشنده و جداکنندهء جلد بدن و برگ آن نیز مانند بیخ آن است و این نوع را به یونانی اقلیمیاطس نامند. (مخزن الادویه ص 385).
- یاسمن زرد(9)؛ گونه ای یاسمن که دارای گلهای طلایی زرد است. (فرهنگ فارسی معین).
- || یاسمن وحشی.
رجوع به یاسمن وحشی در همین ترکیبات شود.
- یاسمن سفید(10)؛ گونه ای یاسمن که دارای گلهای سفید است و در ایران و قفقار و چین میروید و اغلب به نام یاس سفید مشهور است و چون آن را در گلدانهای بزرگ پرورش میدهند و دارای ساقهء بالا رونده نیز می باشد بهمین جهت به نام یاس گلدانی پیچ نیز موسوم است. یاس گلدانی پیچ.
- یاسمن عربی(11)؛ رازقی. رجوع به رازقی شود.
- یاسمن وحشی(12)؛ درختچه ای از تیرهء لوگانیها(13) و از ردهء دولپه ایهای پیوسته گلبرگ که زیبا و پیچیده است و دارای ساقهء بی کرک و شاخه های کوچک می باشد برگهایش متقابل و ساده و باریک و نوک تیز و پایاست و گلهایش زرد رنگ و بویی شبیه به یاسمن زرد دارد. از این جهت بغلط آن را جزء یاسمنها محسوب و به نام یاسمن وحشی و گاهی نیز یاسمن زرد می خوانند. جام گل این گیاه مرکب از پنج قسمت تقریباً مساوی و بزرگتر از کاسه گل میباشد. پرچمهای آن بتعداد پنج و میوه اش کپسول و بسیار کوچک و دارای دو خانه و دانه های مسطح است. در ریشهء این گیاه آلکالوییدهایی نظیر ژلسمین(14)و سمپرویرین(15) و مواد رنگی و رزین و غیره موجود است از آلکالوییدهای این گیاه در پزشکی بعنوان آرام کنندهء دردهای عصب پنجم دماغی (تری ژومو) و دندان دردهای ناشی از آن استفاده می کنند ولی در بکار بردن آن باید نهایت دقت را داشت چون سمیت شدیدی دارد.
-امثال: آنقدر سمن هست که یاسمن در میان گم است.
,(فرانسوی)
(1) - Jasmin .(لاتینی) Jasminum
.
(فرانسوی)
(2) - Oleacees .
(فرانسوی)
(3) - Cyme (4) - از این بیت معلوم میشود که شاعر نوعی از آن را که سرخ بوده در نظر داشته است.
(5) - ن ل: یاسمین، و در این صورت اینجا شاهد نیست.
,(لاتینی)
(6) - Gardenia, jasminoides .
(فرانسوی) Gardenia
.
(فرانسوی)
(7) - Rubiees .
(فرانسوی)
(8) - Clematis angustifolia
(9) - Jasminum syriacum, J. floribend. .
(فرانسوی)
(10) - Jasminum officinalis .(لاتینی)
(11) - Jasminum arabia
(12) - Gelseminum sempervirens .
(فرانسوی) , Elsemine(لاتینی)
.
(فرانسوی)
(13) - Loganiacees .
(فرانسوی)
(14) - Gelsemine .
(فرانسوی)
(15) - Sempervirine
یاسمن آمد به مجلس با بنفشه دست سود
حمله کردند و شکسته شد سپاه با درنگ.
منجیک.
یاسمن لعل پوش(4) سوسن گوهرفروش
بر زنخ پیلغوش نقطه زد و بشکلید.کسایی.
از ارغوان و یاسمن و خیری و سمن
از سرو نو رسیده و گلهای کامکار.فرخی.
نو بهار آمد و آورد گل و یاسمنا
باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا.
منوچهری.
بر یاسمن(5) عصابهء درّ مرصع است
بر ارغوان طویلهء یاقوت معدنی.منوچهری.
اشک تو چون زر که بگدازی و ریزی بر زریر
اشک من چون ریخته بر زر برگ یاسمن.
منوچهری.
معشوقگانت را گل و گلنار ویاسمن
از دست یاره بربود از گوش گوشوار.
منوچهری.
ثوب عتابی گشته سلب قوس قزح
سندس رومی گشته سلب یاسمنا.
منوچهری.
زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمی
تا کم شده ست آفت سرما ز گلستان.
منوچهری.
سندس رومی در یاسمنان پوشانند
خرمن مینا بر بید بنان افشانند.منوچهری.
تا بوی دهد یاسمن و چینی و سنبل
تا رنگ دهد دیبه رومی و الائی.منوچهری.
دین گرامی شد به دانا و به نادان خوار گشت
پیش نادان دین چو پیش گاو باشد یاسمن.
ناصرخسرو.
و مشمومات چون نیلوفر و نرگس و بنفشه و یاسمن سخت بسیار بود. (فارسنامهء ابن البلخی ص142).
رخش تو بر خاک چو بگشاد گام
دشت شود پر گل و پر یاسمن.مسعودسعد.
به گل یاسمن دوش پیغام داد
که از ابر خشنودم از باد شاد.معزی.
چشم کرم گریست خون گفت که یاس من نگر
زانکه خزان بخل را یاسمنم دریغ من.
خاقانی.
اول روز اندک است زیب و فر آفتاب
بعد گیا ظاهر است خیل گل و یاسمن.
خاقانی.
یاسمن تازه داشت مجمرهء عود سوز
شاخ که آن دید ساخت برگ تمام از نثار.
خاقانی.
سروبن چون به شصت سال رسید
یاسمن بر سر بنفشه دمید.نظامی.
بود در کنج باغ جایی دور
یاسمن خرمنی چو گنبد نور.نظامی.
قافله زن یاسمن و گل بهم
قافیه گو قمری و بلبل بهم.نظامی.
یاسمنی چند که بیدی کنند
دعوی هندو به سپیدی کنند.نظامی.
بنفشه زلف را چندان دهد تاب
که باشد یاسمن را دیده در خواب.نظامی.
اشکال بدایع همه در پردهء رشکند
زین شکل که از پرده برون یاسمن آورد.
عطار.
نطفهء سیمین در اندام زمین
شاهد گل گشت و طفل یاسمن.سعدی.
که دید رنگ بهاری به رنگ رخسارت
که رنگ گل ببرد تا به یاسمن چه رسد.
سعدی.
یکی به حکم نظر پای در گلستان نه
که پایمال کنی ارغوان و یاسمنش.سعدی.
خالیست بدان صفحهء سیمین بنا گوش
یا نقطه ای از غالیه بر یاسمن است آن.
سعدی.
لاله رویا گلت آمیخته با یاسمن است
می ندانم که رخت لاله و گل یا سمن است
بوی یاس من از آن سبزهء خط می آید
گل رویت مگر آورده خط یاسمن است.
سلمان (از شرفنامهء منیری).
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است.حافظ.
- یاسمن آفریقائی(6)؛ درختچه ای است از تیرهء روناسیان(7) که دارای برگهای متقابل است و مخصوص نواحی حارهء آفریقا و آسیا می باشد. در حدود چهل گونه از این گیاه شناخته شده است. گلهایش. سفید و زیباست و جام گل دارای شش گلبرگ. از میوهء این گیاه در رنگرزی استفاده می کنند و از آن رنگ قرمز و یا زرد میگیرند. جوز کوثل. گاردنیا. جردنیا. یاس آفریقایی.
- یاسمن بری(8)؛ گیاهی است از تیرهء آلاله که در حقیقت یکی از گونه های شقایق پیچ محسوب می شود. یاسمن البر. فل بهار. لبیدیون. ابریر. جوهی. جاهی. جنگلی. چنبیلی. نباتی است از خانوادهء سُلانه که آن را تاج ریزی پیچ نیز مینامند و شاخه های کوچک آن را که لااقل یکسال از عمر آن گذشته باشد بکار میبرند این شاخ ها را موقعی که برگهای نبات میریزد چیده و بقطعات کوچک تقسیم میکنند ساقهء یاسمن بری اول دارای بوئی نامطبوع و طعمی تلخ است ولی بتدریج بوی آن از بین رفته و طعم آن شیرین میشود جوشانیدهء آن مصفی خون و مدر و معرق است ولی خاصیت تخدیرکنندهء آن بسیار کمتر، از بلادن و تاتوره و بیخ است. (کتاب درمانشناسی ج1). ظیان به فارسی یاسمن بری است و یاس سفید عبارت از آن است و به لغت اندلس برید فوقه به معنی عشبه النار و به بربری ابریر و به هندی جوهی و جاهی و جنگلی و چنبلی نامند و منبت آن بیابانها و بالای تلها و با علیق باشد و بر آن پیچیده و از آن جدا نباشد و گویند بوی آن رعاف آورد و قسم مغربی آن را عشبهء مغربیه نامند... نباتیست شبیه به لبلاب و از آن صلب تر و شاخه های آن در هم پیچیده و گل آن بسیار خوشبو و قسمی خاردار شبیه به خار گل سرخ و گل آن از یاسمین بستانی که چنبلی نامند بسیار کوچکتر و بیخ آن سیاه و قوت بیخ آن تا بیست سال باقی می ماند... و نوعی از آن باشد که برگهای آن باریک و شاخه های سرخ و گل آن مایل به سرخی است بسیار تند و تیز و بوی آن کریه و تند است و زبون و غیر مستعمل زیرا که محرق جلد زبان و خراشنده و جداکنندهء جلد بدن و برگ آن نیز مانند بیخ آن است و این نوع را به یونانی اقلیمیاطس نامند. (مخزن الادویه ص 385).
- یاسمن زرد(9)؛ گونه ای یاسمن که دارای گلهای طلایی زرد است. (فرهنگ فارسی معین).
- || یاسمن وحشی.
رجوع به یاسمن وحشی در همین ترکیبات شود.
- یاسمن سفید(10)؛ گونه ای یاسمن که دارای گلهای سفید است و در ایران و قفقار و چین میروید و اغلب به نام یاس سفید مشهور است و چون آن را در گلدانهای بزرگ پرورش میدهند و دارای ساقهء بالا رونده نیز می باشد بهمین جهت به نام یاس گلدانی پیچ نیز موسوم است. یاس گلدانی پیچ.
- یاسمن عربی(11)؛ رازقی. رجوع به رازقی شود.
- یاسمن وحشی(12)؛ درختچه ای از تیرهء لوگانیها(13) و از ردهء دولپه ایهای پیوسته گلبرگ که زیبا و پیچیده است و دارای ساقهء بی کرک و شاخه های کوچک می باشد برگهایش متقابل و ساده و باریک و نوک تیز و پایاست و گلهایش زرد رنگ و بویی شبیه به یاسمن زرد دارد. از این جهت بغلط آن را جزء یاسمنها محسوب و به نام یاسمن وحشی و گاهی نیز یاسمن زرد می خوانند. جام گل این گیاه مرکب از پنج قسمت تقریباً مساوی و بزرگتر از کاسه گل میباشد. پرچمهای آن بتعداد پنج و میوه اش کپسول و بسیار کوچک و دارای دو خانه و دانه های مسطح است. در ریشهء این گیاه آلکالوییدهایی نظیر ژلسمین(14)و سمپرویرین(15) و مواد رنگی و رزین و غیره موجود است از آلکالوییدهای این گیاه در پزشکی بعنوان آرام کنندهء دردهای عصب پنجم دماغی (تری ژومو) و دندان دردهای ناشی از آن استفاده می کنند ولی در بکار بردن آن باید نهایت دقت را داشت چون سمیت شدیدی دارد.
-امثال: آنقدر سمن هست که یاسمن در میان گم است.
,(فرانسوی)
(1) - Jasmin .(لاتینی) Jasminum
.
(فرانسوی)
(2) - Oleacees .
(فرانسوی)
(3) - Cyme (4) - از این بیت معلوم میشود که شاعر نوعی از آن را که سرخ بوده در نظر داشته است.
(5) - ن ل: یاسمین، و در این صورت اینجا شاهد نیست.
,(لاتینی)
(6) - Gardenia, jasminoides .
(فرانسوی) Gardenia
.
(فرانسوی)
(7) - Rubiees .
(فرانسوی)
(8) - Clematis angustifolia
(9) - Jasminum syriacum, J. floribend. .
(فرانسوی)
(10) - Jasminum officinalis .(لاتینی)
(11) - Jasminum arabia
(12) - Gelseminum sempervirens .
(فرانسوی) , Elsemine(لاتینی)
.
(فرانسوی)
(13) - Loganiacees .
(فرانسوی)
(14) - Gelsemine .
(فرانسوی)
(15) - Sempervirine
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول