یازه
[زَ / زِ] (اِ) لرزه. (برهان) (آنندراج) (مؤیدالفضلا) (سروری) :
ز ترس بر تن ما لرز و یازه افتادی
بدان زمان که رگ ما بجستی از نشتر.
مسعودسعد.
- تب یازه؛ تب لرزه. و رجوع به تب یازه شود. || حرکت و جنبش کننده. (سروری).
- خدنگ یازه؛ با حرکت و جنبش تیر. راست رونده چون تیر خدنگ. یازنده چون خدنگ :
نیم مستک فتاده و خورده
بی خیو این خدنگ یازه من.سوزنی.
|| (نف) یازنده. قصدکننده.
-شبیازه؛ شب پره و خفاش از آن که هنگام شب قصد بیرون آمدن کند.
|| ظاهراً این کلمه مانند مزید مؤخری در خمیازه و خام یازه نیز آمده. شعوری در لسان العجم (ج2 ورق 447) «یازه» را به معنی سخت دهن دره کردن آورده است.
ز ترس بر تن ما لرز و یازه افتادی
بدان زمان که رگ ما بجستی از نشتر.
مسعودسعد.
- تب یازه؛ تب لرزه. و رجوع به تب یازه شود. || حرکت و جنبش کننده. (سروری).
- خدنگ یازه؛ با حرکت و جنبش تیر. راست رونده چون تیر خدنگ. یازنده چون خدنگ :
نیم مستک فتاده و خورده
بی خیو این خدنگ یازه من.سوزنی.
|| (نف) یازنده. قصدکننده.
-شبیازه؛ شب پره و خفاش از آن که هنگام شب قصد بیرون آمدن کند.
|| ظاهراً این کلمه مانند مزید مؤخری در خمیازه و خام یازه نیز آمده. شعوری در لسان العجم (ج2 ورق 447) «یازه» را به معنی سخت دهن دره کردن آورده است.
درگاه پرداخت سداد برای ووکامرس
درگاه بانکی سداد برای ووکامرس، انتخابی مطمئن برای پرداخت آنلاین با امنیت بالا و سرعت عالی در خرید اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول