یارنامه
[مَ / مِ] (اِ مرکب) کار نیک و نیک نامی. (برهان) (آنندراج) :
چند از این لاف یارنامهء تو
در چنین منزلی کثیف و نژند.سنائی.
یارنامه گزین که برگذرد
اینهمه بارنامه روزی چند.
سنایی (از جهانگیری و رشیدی و آنندراج)(1).
روان حاتم طی گویدش بگاه سخا
که یارنامهء من بیش در جهان مشکن.
عمید لوبکی (از جهانگیری).
(1) - بارنامه نیز به این معنی نزدیک است، چه به معنی لقب نیک و حشمت و تجمل آمده و می تواند بود که در این دو بیت بارنامه و یارنامه هردو باشد. (آنندراج). در نسخ دیگر بارنامه است. رجوع به بارنامه شود.
چند از این لاف یارنامهء تو
در چنین منزلی کثیف و نژند.سنائی.
یارنامه گزین که برگذرد
اینهمه بارنامه روزی چند.
سنایی (از جهانگیری و رشیدی و آنندراج)(1).
روان حاتم طی گویدش بگاه سخا
که یارنامهء من بیش در جهان مشکن.
عمید لوبکی (از جهانگیری).
(1) - بارنامه نیز به این معنی نزدیک است، چه به معنی لقب نیک و حشمت و تجمل آمده و می تواند بود که در این دو بیت بارنامه و یارنامه هردو باشد. (آنندراج). در نسخ دیگر بارنامه است. رجوع به بارنامه شود.
درگاه آسان پرداخت برای ووکامرس
اتصال آسان پرداخت به ووکامرس برای تسهیل پرداختهای اینترنتی مشتریان؛ سریع، امن و سازگار با تمام کارتها.
مشاهده جزئیات محصول