ویشیده
[دَ / دِ] (ن مف) گسترده. (برهان) (انجمن آرا) (حاشیهء فرهنگ اسدی). گسترده :
گفت بر پرنیان ویشیده
طبل عطار شد پریشیده.عنصری.
|| افراخته. || پیچیده. (برهان). رجوع به ویشیدن شود.
گفت بر پرنیان ویشیده
طبل عطار شد پریشیده.عنصری.
|| افراخته. || پیچیده. (برهان). رجوع به ویشیدن شود.
راهکاری امن برای پرداخت آنلاین سفارشات در ووکامرس؛ با سپهر پی تراکنشها را سریع و بدون دردسر انجام دهید.
مشاهده جزئیات محصول