ویحک
[وَ حَ] (ع صوت مرکب) (از: ویح، کلمهء ترحم + «ک» خطاب) این کلمه بیشتر در مقام ترحم گفته میشود :
گفت ویحک چه کس توانی بود
این چنین خاکسار و خون آلود.نظامی.
|| به معنی ویل نیز آید. ای وای بر تو. || و در مقام تعجب نیز آید :
چرا عمر کرکس دوصد سال ویحک
نماند فزونتر ز سالی پرستو.رودکی.
سی نشد سال عمر تو ویحک
سال زاد تو را شمار نداشت.
مسعودسعد.
بوسه خواهم داد ویحک بند پندآموز را
لاجرم زین بند چنبروار شد بالای من.
خاقانی.
گفت ویحک چه کس توانی بود
این چنین خاکسار و خون آلود.نظامی.
|| به معنی ویل نیز آید. ای وای بر تو. || و در مقام تعجب نیز آید :
چرا عمر کرکس دوصد سال ویحک
نماند فزونتر ز سالی پرستو.رودکی.
سی نشد سال عمر تو ویحک
سال زاد تو را شمار نداشت.
مسعودسعد.
بوسه خواهم داد ویحک بند پندآموز را
لاجرم زین بند چنبروار شد بالای من.
خاقانی.
ایجاد فرم پرداخت کاربردی با پشتیبانی از چندین درگاه بانکی؛ مناسب برای کسبوکارهای خدماتی و فروش اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول