ونجنک
[وَنْجْ نَ] (اِ) شاهسفرغم. (لغت نامهء اسدی). شاه سپرغم. (حاشیهء برهان قاطع). شاه اسپرم. (برهان). ریحان. (انجمن آرا) (برهان) (آنندراج). ضیمران. (برهان) :
ونجنک را همی نمونه کند
در گلستان [ زیر هامون ] به زلف ونجنکی.
خسروی (از انجمن آرا).
ونجنک را همی نمونه کند
در گلستان [ زیر هامون ] به زلف ونجنکی.
خسروی (از انجمن آرا).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول