ولی عهدی
[وَ عَ] (حامص مرکب)ولیعهد بودن. مقام ولیعهد. جانشینی پادشاه. ولایت عهد : هرچند اینهمه بود نام ولیعهدی از مسعود برنداشت. (تاریخ بیهقی).
داده خیری به شرط هم عهدی
یاسمن را خط ولیعهدی.
نظامی.
|| (ص نسبی) منسوب به ولیعهد : در آن وقت شایستگی رتبهء عظیم القدر ولیعهدی نداشتند. (تاریخ عالم آرا چ امیرکبیر ص351). || قسمی نان شیرینی.
داده خیری به شرط هم عهدی
یاسمن را خط ولیعهدی.
نظامی.
|| (ص نسبی) منسوب به ولیعهد : در آن وقت شایستگی رتبهء عظیم القدر ولیعهدی نداشتند. (تاریخ عالم آرا چ امیرکبیر ص351). || قسمی نان شیرینی.
درگاه پرداخت سداد برای ووکامرس
درگاه بانکی سداد برای ووکامرس، انتخابی مطمئن برای پرداخت آنلاین با امنیت بالا و سرعت عالی در خرید اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول