ول کن
[وِ کُ] (نف مرکب) در تداول، ول کننده. رهاکننده. || دست بردارنده.
- ول کن معامله نبودن؛ در تداول، اصرار و ابرام و پافشاری و سماجت در کار یا در دعوا و معرکه کردن. دنبالهء کاری را رها نکردن. (لغات عامیانهء جمال زاده).
- ول کن معامله نبودن؛ در تداول، اصرار و ابرام و پافشاری و سماجت در کار یا در دعوا و معرکه کردن. دنبالهء کاری را رها نکردن. (لغات عامیانهء جمال زاده).