ولایه
[وِ یَ] (ع مص) وَلایه. والی شدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). || (اِمص) قرابت و نزدیکی. (اقرب الموارد). || قدرت. || ملک. (منتهی الارب). سلطان. (اقرب الموارد). پادشاهی. (منتهی الارب). || (اِ) ید. (منتهی الارب): القوم علی ولایه واحده؛ ای ید، یعنی مجتمع اند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || شهرهایی که یک والی بر آنها مسلط است. و این مولد است. (اقرب الموارد). || (اِ) خطه و امارت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول