وقیحه
[وَ حَ / حِ] (از ع، ص) مؤنث وقیح. زن بی شرم :
رغم این نفس وقیحه خوی را
گر نپوشم رو، خراشد روی را.مولوی.
رغم این نفس وقیحه خوی را
گر نپوشم رو، خراشد روی را.مولوی.
ابزاری سریع برای یافتن قافیههای شعر؛ مناسب شاعران و علاقهمندان ادبیات با رابط کاربری ساده و کارآمد
مشاهده جزئیات محصول