وقوف یافتن
[وُ تَ] (مص مرکب) اطلاع یافتن. آگاه شدن : کسی گفت فلان نعمتی دارد بی قیاس، اگر بر حاجت تو وقوف یابد... (گلستان سعدی). و همان که بر فرمان وقوف یافت بی توقف عزیمت نمود. (ظفرنامهء یزدی چ امیرکبیر ج2 ص367).
ابزاری سریع برای یافتن قافیههای شعر؛ مناسب شاعران و علاقهمندان ادبیات با رابط کاربری ساده و کارآمد
مشاهده جزئیات محصول