وقوع
[وُ] (ع مص) افتادن. (منتهی الارب) (ترجمهء علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی) (غیاث اللغات) (آنندراج) (اقرب الموارد). || واجب گردیدن قول بر کسی: وقع علیهم القول. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || تیز کردن به فسان: وقعته بالمیقعه. (منتهی الارب) (آنندراج). || داغ وقاع کردن بر سرین یا برسوی ران ستور. (منتهی الارب). || به جنگ درانداختن قوم را. || ثابت گردیدن حق. (منتهی الارب) (آنندراج). || فرودآمدن مرغ از هوا بر درخت یا بر زمین. (غیاث اللغات از منتخب اللغه) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). فرونشستن مرغ. (تاج المصادر). || فروخفتن شتر و به زانو درآمدن ستور. || فراگرفتن بهار زمین را. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || ناسزا گفتن و عیب کسی کردن و غیبت کردن. (اقرب الموارد). || مجازاً به معنی ظاهر شدن هر شی ء. (غیاث اللغات) (آنندراج). || روی دادن. رخ دادن. پیش آمدن. بروز. ظهور :
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.؟
- وقوع یافتن؛ رخ دادن. اتفاق افتادن. پیش آمدن. حادث شدن. واقع شدن.
|| (اِ) مکتب وقوع یا زبان وقوع؛ مکتبی که در ربع اول قرن دهم هجری در شعر فارسی به وجود آمده و غزل را از صورت خشک و بی روح قرن نهم هجری بیرون آورد و تا ربع اول قرن یازدهم هجری ادامه داشت و برزخی بود میان شعر دورهء تیموری و سبک هندی و غرض از آن بیان حالات عشق و عاشقی از روی واقع بود. رجوع شود به کتاب مکتب وقوع از احمد گلچین معانی چ بنیاد فرهنگ ایران.
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.؟
- وقوع یافتن؛ رخ دادن. اتفاق افتادن. پیش آمدن. حادث شدن. واقع شدن.
|| (اِ) مکتب وقوع یا زبان وقوع؛ مکتبی که در ربع اول قرن دهم هجری در شعر فارسی به وجود آمده و غزل را از صورت خشک و بی روح قرن نهم هجری بیرون آورد و تا ربع اول قرن یازدهم هجری ادامه داشت و برزخی بود میان شعر دورهء تیموری و سبک هندی و غرض از آن بیان حالات عشق و عاشقی از روی واقع بود. رجوع شود به کتاب مکتب وقوع از احمد گلچین معانی چ بنیاد فرهنگ ایران.
درگاه آسان پرداخت برای ووکامرس
اتصال آسان پرداخت به ووکامرس برای تسهیل پرداختهای اینترنتی مشتریان؛ سریع، امن و سازگار با تمام کارتها.
مشاهده جزئیات محصول